loading...
جنجالی
جنجالی بازدید : 10 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

بیوگرافی کامل ارسلان قاسمی + عکس

 

 

ارسلان قاسمی (زادهٔ ۱ خرداد ۱۳۷۴ در تهران) یک بازیگر نوجوان ایرانی است.

زمینه فعالیت : بازیگر

ملیت : ایران

تولد : ۱ خرداد ۱۳۷۴

تهران، ایران

سال‌های فعالیت : ۱۳۸۴ اکنون

 

 

زندگی

ارسلان قاسمی (زادهٔ ۱ خرداد ۱۳۷۴ در تهران) یک بازیگر نوجوان ایرانی است. او تاکنون علاوه بر چند فیلم سینمایی در مجموعه‌های تلویزیونی یوسف پیامبر در نقش کودکی بنیامین و در چشم باد در نقش کودکی بیژن نیز بازی کرده‌است. قاسمی نخستین بار در سن هفت سالگی در مجموعه تلویزیونی در چشم باد در نقش کودکی بیژن (پارسا پیروزفر) به بازی پرداخت. فیلم‌برداری این سریال از سال ۱۳۸۲ آغاز شد.او در فیلم جعبه موسیقی (فرزاد مؤتمن) نقش اصلی را به‌عهده داشت.

پدر ارسلان مدیر عامل شرکت کشتیرانی پرشیا اهرام است و مادرش هم مدیر مهد کودک است.دو خواهر دارد که یکی ۱۰ سال و یکی دیگه ۱۲ سال از ارسلان بزرگترند و ارسلان فرزند آخر خانواده است.

ورود ارسلان به سینما از طر یق خانم بهاره رهنما که از دوستان صمیمی مادر ارسلان هستند انجام شد.

با اینکه به واسطه کار، گاهی از رفتن به مدرسه و حضور در کلاسها باز می ماند – اما جزء شاگرد های زرنگ کلاس است.

از بین بازیگران هم سن و سال با ترلان پروانه – علی شادمان و پوریا ابراهیم پور رفت و آمد خانوادگی دارد.

پدر ارسلان مدیر برنامه هایش است.

 

فیلم‌شناسی

    رسوایی (فیلم سینمایی) (۱۳۹۱)

    تا ثریا (مجموعه تلویزیونی) – پویا (۱۳۹۰)

    فاصله‌ها (مجموعه تلویزیونی) -وحید (۱۳۸۹)

    هوش سیاه (مجموعه تلویزیونی) – سهیل (۱۳۸۸)

    تاکسی نارنجی – فرهاد (۱۳۸۷)

    کلانتری غیرانتفاعی (۱۳۸۷)

    جعبه موسیقی -علی (۱۳۸۶)

    خاک سرد (۱۳۸۴)

    شام عروسی (۱۳۸۴)

    یوسف پیامبر – بنیامین (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷)

    در چشم باد – بیژن (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷)

    ۱۰۱ راه برای ذله کردن پدر و مادرها – مسعود (مجموعه تلویزیونی)

 

 

جنجالی بازدید : 5 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)
بیوگرافی نیوشا ضیغمی
 
بیوگرافی نیوشا ضیغمی
---------------------------------------------------------------------
 
بازیگری که در جشنواره 24 فیلم فجر چهره ای ناآشنا بود و در حال حاضر خیلی از هنردوستان هم او را نمی شناسند.
از بازیگران موفق كانون سینما گران جوان (ورودی سال 1382) كه بلافاصله پس از پایان دوره آموزشی خود مشغول به كار در عرصهحرفه ای سینما و تلویزیون شد.

نیوشا بواسطه استعداد و توانایی و تلاش مستمر خود توانست در مدت كوتاهی در فیلم های سینمایی بزرگی در نقش اول کار کند.
نیوشا ضیغمی متولد ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ است و فارغ التحصیل رشته
روان شناسی (گرایش کودک) و در ضمن مدیر بخش تبلیغات سینمائی شرکت اگسپت نیز هست .
تازگی ها نامزد کرده که همسرش در کار هنری فعالیت ندارد :

ادب و مهربانی و شخصیت مهمترین صفت های نیوشا است و یکی از سرمایه ها و مایه افتخار سینمای ما به شمار می آید.
دوره بازیگری كانون سینما گران جوان با سریال در چشم باد مسعود جعفری جوازانی در سال 1382 کار حرفه ای را آغاز کرد.
یک سال بعد با بازی در فیلم" تر دست " محمد علی سجادی و کار با این کارگردان با تجربه به او بازیگری را بیشتر آموخت تا این باعث شد که محمد علی سجادی نام او
را در کنار بازیگرهای مورد علاقه اش قرار دهد.
بعد از تجربه تردست محمدعلی سجادی او را برای بازی در فیلم شوریده در اواخر سال 1383 انتخاب کرد.



نیوشا ضیغمی با بازی در فیلم شوریده گامی بزرگ در سینما برداشت و با حضور در جشنواره 24 فیلم فجر باعث شد نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن شود و با هدیه تهرانی رقابت کند.که خودش گوشه ایی از موفقیتش را بازی در فیلم شوریده و همکار ی اش با محمدعلی سجادی می داند.



مواجهه که در جشنواره 24 فیلم فجر هم حضور داشت باعث شد تا داوران جشنواره تبهر جالبی روی نیوشا داشته باشند و او را جزء بازیگران حرفه ایی قرار دهند.
اخراجی ها بدلیل حضور بازیگران بزرگ خانه درس بزرگی برای نیوشا ضیغمی بود.که پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را با بازی در فیلم مسعود ده نمکی یدک می کشد.


نیوشا ضیغمی در سال 1385 بازی خود رادر پارک وی به اتمام رساند.پارک وی مطمئنا یکی از کارهای ارزشمند او ست به خاطر کار کردن با کارگردان بزرگی همچون فریدون جیرانی.
اما نیوشا زیاد در بازی در این فیلم راضی نیست چون در زمان منتاژ فیلم سکانس های خوب نیوشا را حذف کر ده بودند.


اما در جشنواره 25 فیلم فجر هم حضور خوبی داشت با سه فیلم پارک وی اخراجی ها و گناه من که در این فیلم با حمید گودرزی همبازی بوده است که در این میان کار ده نمکی یعنی اخراجی ها با استقبال مردم روبرو شد که در آن حضور درخشانی داشته است و از نظر خیلی از سینماگران ، آینده ی روشنی در انتظار اوست.

منبع:تکناز

جنجالی بازدید : 6 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

بیوگرافی حمید گودرزی

بیوگرافی حمید گودرزی

 

نام : حمید گودرزی

سال تولد : 2/9/1356

محل تولد : تهران

در یک خانواده ۴ نفری زندگی میکرد .متاهل است.بامادرش ۱۴ سال اختلاف سنی دارند. یک خواهر دارد که گرافیک خوانده ولی عشقوکالت دارد.پدرش تاجر فرش و مادرش خانه دار است.هم پدر و هم مادرش با بازیگر شدن اومخالف بودند.

در ۲۰ شهریور ۱۳۸۳ ازدواج کرد.با همسرش رو راست است.در زندگی متعصب است او ۱۰۰ در صد مخالف فعالیتهنری همسرش است.او حتی دوست ندارد یک نفر همسرش را ببیند.

به خاطر بازی در سریال کمکم کن مدتی دچار افسردگی شد.هیچکس در دنیا مادرش نمیشود.

عاشق پاریس است.به موبایل علاقه ی زیادی دارد.

علاوه بر بازیگری تجارت فرش و شکلات هم می کند.از شهرت و سوپر استار شدن متنفر است.

آرامش را با دو عامل سلامتی و ثروت معنی می کند

با شرکت درسا برای تبلیغات قرارداد ۱۸ ماهه دارد

عاشق بازی در نقش دیوانه و معلول است.به شدت به تیم استقلال علاقه دارد.ورزش شنا و بکس و تنیس وبدنسازی علاقه دارد.

همسر حمید خانه دار است و با فعالیت هنری حمید مخالف است.(به هم می خورن دو تاشون با فعالیت هنریاون یکی مخالفن)اما حمیدمقید است نمازش قضا نمی شه تو آرزو هاش سلامتی را فراموش نمی کنه.عاشق دعا و نمازاست.به نظر او انسان بدون دعا و معنویت به ابتذال و تکرار میرسه.

هنگام خرید به شدت اهل چانه زنی است و وقتی موفق میشه مثل این است که کار بزرگیانجام داده است.

وابستگی شدید به خانواده و همسرش دارد و حتی هنگام مسافرت با او در تماس است.

پیانو و ساکسیفون را دوست دارد.به شدت علاقه به کادو دادن و کادو گرفتن  دارد

از این که بعضی از هنرمندان ازدواج خود را از مردم و طرفدارانشون پنهان می کننندمتاسفه و معتقد اون ها ضعف فرهنگی دارند.

خودش مشوق اصلی خودش بوده است

منبع:تکناز

جنجالی بازدید : 8 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

بیوگرافی مهتاب کرامتی

 بیوگرافی مهتاب کرامتی

نام: مهتاب كرامتی

 

تاریخ تولد: 1349

 

همسر: بابك ریاحی پور (نوازنده گیتار)

...............................................

كارشناسی میكروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی. 
پس از آنكه در كلاسهای كارگاه آزد بازیگری شركت كرد، برای ایفای نقش هلن
 در فیلم / مجموعه مردان آنجلس برگزیده شد. او برای بازی در فیلم مرد بارانی
 كاندید دریافت جایزه از هجدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
 
نام: مهتاب کرامتی
 
تاریخ تولد: 1349
 
فارغ التحصیل رشته میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1373.

گذراندن دوره کلاس‌های کارگاه آزاد بازیگری زیرنظر امین تارخ.

همسر بابک ریاحی‌پور (آهنگساز - نوازنده گیتار).

فعالیت در تلویزیون در سال 1375.

شروع فعالیت سینمایی با فیلم / مجموعه مردان آنجلس (اصحاب کهف) - پس از آنکه در کلاسهای کارگاه آزد بازیگری شرکت کرد - (فرج‌الله سلحشور) به عنوان بازیگر در سال 1375. او برای بازی در فیلم مرد بارانی کاندید دریافت جایزه از هجدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
 

بخشی از فیلم شناسی:
 
1385 آدم ( عبالرضا کاهانی ) [بازیگر]
 
1385 پاداش سکوت ( مازیار میری ) [بازیگر]
 
1383 رستگاری در هشت و بیست دقیقه ( سیروس الوند ) [بازیگر]
 
1383 هشت پا ( علیرضا داودنژاد ) [بازیگر]
 
1381 شاه خاموش ( همایون شهنواز ) [بازیگر]
 
1381 ملاقات با طوطی ( علیرضا داودنژاد ) [بازیگر]
 
1379 بهشت از آن تو ( علیرضا داودنژاد ) [بازیگر]
 
1379 مریم مقدس ( شهریار بحرانی ) [بازیگر]
 
1378 مرد بارانی ( ابوالحسن داودی ) [بازیگر]
 
1378 مومیایی3 ( محمدرضا هنرمند ) [بازیگر]
 
1377 مردی از جنس بلور ( سعید سهیلی) [بازیگر]
 
جوایز و انتخابها :
 
>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (مرد بارانی)
 
[ دوره 18 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1378 ]
منبع:تکناز
جنجالی بازدید : 9 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

 

بیوگرافی علی دایی (Ali Daei)

 

نام:علی دایی

تاریخ تولد:1/1/1348

تحصیلات:

دیپلم ریاضی و فیزیک،مهندس متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف،دانشجوی فوق لیسانس تربیت بدنی.

باشگاه ها:

استقلال اردبیل،تاکسیرانی،بانک تجارت،پرسپولیس،السد قطر،آرمینیا بیله فلد،بایرن مونیخ،هرتابرلین،الشباب امارات،پرسپولیس،صباباتری،سایپا.

افتخارات شخصی در فوتبال:

آقای گل باشگاه های تهران 1369،آقای گل جام ملتهای آسیا 1996،آقای گل گروه مقدماتی جام جهانی2004،مرد سال فوتبال آسیا 2000،گلزن ترین بازیکن جهان 1996،عضویت در باشگاه صدتایی های فیفا با 149بازی ملی،رکورد دار گلزنی در تاریخ فوتبال جهان و گلزن ترین بازیکن جهان 2004.

افتخارات شخصی خارج از فوتبال:

نماینده فرهنگی سازمان ملل (یونیسف) در ایران،دارنده مدال شجاعت از رییس جمهور.

افتخارات باشگاهی:

قهرمانی با پرسپولیس در لیگ ایران 1374،حضور در فینال جام باشگاه های اروپا و نایب قهرمانی با بایرن مونیخ در جام باشگاه های اروپا 1999،قهرمانی با بایرن مونیخ در جام حذفی آلمان،قهرمانی با بایرن مونیخ در بوندس لیگا و حضور با هرتابرلین در جام باشگاه های اروپا 2000،قهرمانی جام حذفی ایران با صباباتری در سال 1384،قهرمانی لیگ با سایپا در سال 1386.

افتخارات ملی:

حضور در جام جهانی 1998،مقام سومی جام ملتهای آسیا 1996،قهرمانی بازیهای آسیایی بانکوک 1998و سومی جام ملتهای آسیا 2004.

تعداد بازی های ملی:149

تعداد گلهای ملی:109

رکورد جهانی:

به ثمر رساندن 109 گل ملی و کسب عنوان گلزن ترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان.

جنجالی بازدید : 10 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

بیوگرافی لیلا اوتادی

 

لیلا اوتادی متولد 1362 در تهران، دارای مدرك معماری داخلی از دانشگاه هنر تهران است. وی با فیلم «چشمان سیاه» ساخته ایرج قادری فعالیت هنری خود را آغاز كرد.

فیلمشناسی :

1 - دعوت (۱۳۸۶)
2 - حرکت اول (۱۳۸۶)
3 - زن ها فرشته اند (سپیده دم) (۱۳۸۶)
4 - چهار انگشتی (۱۳۸۵)
5 - قصه دلها (۱۳۸۵)
6 - چپ دست (۱۳۸۴)
7 - بید مجنون (۱۳۸۳)
8 - چشمان سیاه (۱۳۸۱)

 

فیلم کوتاه:
- مجموعه « فرش ایرانی » (اپیزود مربوط به داریوش مهرجویی)

 

مجموعه تلویزیونی

  • مجموعه خونمردگی
  • مجموعه آخرین گناه
  • مجموعه مهر و ماه
  • مجموعه اشک هاولبخندها (حسن فتحی)

فیلم تلویزیونی

  • تله‌فیلم گوشه نشینان (سیروس مقدم)
  • تله‌فیلم بیرون از بهشت
  • تله‌فیلم همان روز (علیرضا امینی)
  • تله‌فیلم خواب بد (منوچهر هادی) (۱۳۸۸)

سینمایی

  • ۱۳۸۹ دردسر بزرگ (مهدی گلستانه)
  • ۱۳۸۹ پیتزا مخلوط (حسین قاسمی جامی)
  • ۱۳۸۸ به دنبال خوشبختی (بهمن گودرزی)
  • ۱۳۸۸ عروسک (ابراهیم وحیدزاده)
  • ۱۳۸۸ باغ قرمز (امیر سماواتی)
  • ۱۳۸۸ آدمکش (رضا کریمی)
  • ۱۳۸۷ پسر آدم ، دختر حوا (رامبد جوان)
  • ۱۳۸۷ حرکت اول (فرهاد نجفی)
  • ۱۳۸۷ دعوت (ابراهیم حاتمی کیا) اپیزودی که اوتادی در آن بازی کرد، اکران نشد.[نیازمند منبع]
  • ۱۳۸۶ زن‌ها فرشته‌اند (شهرام شاه حسینی)
  • ۱۳۸۵ چهار انگشتی (سعید سهیلی)
  • ۱۳۸۵ فیلم کوتاه فرش و فرشته از مجموعه فرش ایرانی
  • ۱۳۸۵ قصه دل‌ها (هوشنگ درویش‌پور، حسن کیاده)
  • ۱۳۸۴ چپ دست (آرش معیریان)
  • ۱۳۸۳ بید مجنون (مجید مجیدی)
  • ۱۳۸۱ چشمان سیاه (ایرج قادری)
  •  

 

جنجالی بازدید : 7 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

 

بیوگرافی حسین رضازاده


حسین رضازاده وزنه‌بردار سنگین وزن ایرانی است. وی متولد اردبیل به سال ۱۳۵۷ است.

حسین رضازاده در سال 1357 در اردبیل متولد شد . او از 15 سالگی شروع به ورزش وزنه برداری کرد و تاکنون دو بار مدال طلای مسابقات المپیک را برای ایران به ارمغان آورده‌است در دو دوره از مسابقات المپیک 2000 و 2004 مدال طلا گرفت و در سالهای 2000 و 2002 به عنوان بهترین وزنه بردار جهان از طرف فدراسیون جهانی کشتی شناخته شد. وی سه سال بعنوان قهرمان قهرمانان ایران انتخاب شد و یکی از 16 ورزشکار ایرانی بود که از رییس جمهور خاتمی مدال شجاعت دریافت نمود.

وی و هم اکنون نیز صاحب رکورد این رشته ورزشی می‌باشد. وی در ایران به عنوان قهرمان قهرمانان نیز انتخاب شده‌است.

آخرین مدال قهرمانی وی تا آذر ماه ۱۳۸۵ مربوط به بازی‌های آسیایی دوحه می‌باشد.

وی سه سال بعنوان قهرمان قهرمانان ایران انتخاب شد و یکی از 16 ورزشکار ایرانی بود که از رییس جمهور خاتمی مدال شجاعت دریافت نمود.

وی چند سال قبل با همسرش در مکه ازدواج کرد، (که این مراسم از تلویزیون ایران نیز پخش شد) وی همکنون دارای یک فرزند پسر به نام ابوالفضل می‌باشد.

افتخارات حسین رضازاده
مدال برنز بازیهای آسیایی 1998 بانکوک
مدال برنز قهرمانی جهان 1999 آتن
مدال طلای المپیک 2000 سیدنی
مدال طلای بازیهای آسیایی 2002 بوسان
مدال طلای قهرمانی جهان 2002 ورشو
مدال طلای قهرمانی جهان 2003 ونکوور
مدال طلای المپیک 2004 آتن
مدال طلای قهرمانی جهان 2005 دوحه
مدال طلای قهرمانی جهان 2006 سانتادومینگو
مدال طلای بازیهای آسیایی 2006 دوحه

جنجالی بازدید : 8 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)


بیوگرافی غلامرضا تختی


وقتی که در سال 1309 ، در محله خانی آباد تهران ، غلامرضا تختی چشم به جهان گشود کسی نمی توانست پیش بینی کند که او بزودی بصورت محبوب ترین قهرمان جهان در خواهد آمد .

تختی کوچک در هشت سالگی برای تحصیل به مدرسه منوچهری رفت .اورا همه دوست می داشتند .وبا وجود کمی سن بخاطر « صفای باطنی اش » انگشت نما بود .او ناچار به علل خانوادگی ناچار شد دوره دبیرستان را نیمه تمام بگذارد ،زیرا می بایستی خانواده شش نفری شان را کمک کند .

بزودی او شغلی یافت و شرکت نفت او را به استخدام خود در آورد وبه مسجد سلیمان اعزام شد . او عاشق ورزش بود ،عاشق ورزش به معنای واقعی با صفای معنویش ...در مسجد سلیمان وسائل کافی وجود نداشت که تختی بتواند آتش اشتیاق خود را به ورزش قرو نشاند .

در سال 1329 از مسجد سلیمان به تهران باز گشت ،جوان نوزده ساله ای که میخواست یک ورزشکار واقعی باشد .تختی خواسته خود را در باشگاه فولاد یافت ودر آنجا به تمرین کشتی باستانی پرداخت .

فیلی و حبیب اله بلور مربیان ارزنده کشتی ،استعداد چشم گیرجوان نوزده ساله را تشخیص دادند و بزودی او زیر نظر مربیان فوق الذکر با فنون کشتی آزاد آشنا شد .

تختی خیلی زود شهرت یافت .او برای اولین بار همراه تیم ایران برای مسابقع به ... رفت .او هنوز کم تجربه بود ،تختی جوان در حالی که تصور نمی رفت در جدول مسابقه باقی بماند در این سفر که به سال 1331 انجام یافت مقام دوم قهرمان جهان را با خود به ایران آورد .

در المپیاد 1952 فنلاند ،تختی در دومین مسابقه جهانی ظاهر شد و مجددا توانست مقام دومی خود را تثبیت کند .

واز مسابقات جهانی ترکیه ،چهره واقعی تختی شناسانده شد . او در این مسابقات مدال طلا را از آن خود ساخت .در المپیک ملبورن در سال 1956 دلاوری تختی فزونی یافت .او توانست در این المپیاد طلا بگیرد .دیگر کسی را در برابر او تاب مقاومت نبود .قهرمان معروف حریفان خود را یک به یک زمین می زد .در مسابقات آسیایی 1958 مجددا مدال طلا هدیه شایسته ای برای تختی قهرمان محبوب بود .در سال 1959 مسابقات کشتی آزاد در تهران انجام شد .او در این مسابقات نمونه بارزی از یک پهلوان « ایرانی » بود .پهلوانی که گویا از افسانه ها در آمده و صورت حقیقت به خود گرفته است . تختی با کشتی های مهم خود در تهران یک نکته را ثابت کرد و آن اینکه او نامدار ترین ورزشکار تاریخ ورزش ایران خواهد بود .

ایران ،پیروزی تختی را به شادمانی جشن گرفت .او توانسته بود مجددا مدال طلا بگیرد و حریقان خود را بدون استثناء ضربه فنی کند .حالا او بیش از ده سال بخاطر کشتی ایران و نام ایران جنگیده بود .او بر اثر کسالتی ناگهانی مدتی تشک را بوسید و کنار گذاشت .در سال 1960 که می بایستی تیم ایران در المپیک رم شرکت کند ،جای خالی او احساس می شد ،مردم فریاد می زدند : ای زاده رستم جای تو خالی است ...

واو بخاطر مردم ،بخاطر آنهایی که باصفا دوستش می داشتند ،بدون آنکه تمرین داشته باشد همراه تیم ایران به المپیک رم رفت .خودش می گفت :« من فقط برای تقویت تیم ایران می روم وگرنه من خسته هستم و تمرین ندارم و نمی توانم طلا بیاورم ».

بر خلاف انتظار همه ،پهلوان معروف با وجود دوری از تشک ،؛مدال نقره گرفت !. مدال نقره المپیک را که قهرمانان حاضرند جان خود را بخاطر آن بدهند .

تحتی باز گشت !تمرین او دوباره آغاز گردید .در مسابقات جهانی 1961 که در ژاپن انجام می شد .وجود تختی باعث گردید که تیم ما برای اولین بار مقام اول جهانی را بدست آورد و تختی ..باز هم طلا گرفته بود . در مسابقات کشتی جهانی آمریکا او شایستگی مدال طلا را داشت ولی بخاطر 500 گرم اختلاف وزن با قهرمان روسی مدال نقره گرفت . تختی تنها قهرمان دنیا بود که چهار بار در المپیک های مختلف بطور پیاپی شزکت جست و همیشه با دست پر بازگشت .اودر طول زندگی ورزشی خود فقط یکبار با ضرب فنی شکست خورد .پالم سوئدی او را با ضربه فنی شکست داد ولی تختی آن زمان در وزن هشتم شرکت کرده بود .سال بعد از این شکست تختی پشت پالم را با انتقام بخاک رسانید .شوروی برای مقابله با تختی هشت قهرمان مختلف عرضه کرد .مدوید ،گورویچ ،آلبول ،کولایف و...و همیشه پیروزی با قهرمان ایرانی بود .


عروسی تختی

شب عروسی تختی برف آمد .با آینکه هوا سخت سرد بود ،جمیعت زیادی برای تماشای « جهان پهلوان » و نو عروسش در زیر برف تندی که می بارید ، انتظار می کشیدند .سالها بود که مردم منتظر داماد شدن تختی بودند. چه بسیار دخترانی که آرزوی همسری « جهان پهلوان » را در سر می پروراندند و مردم چه صمیمانه منتظر بودند ،منتظر ازدواج تختی ...

وبلاخره ،این انتظار بسر آمد ،تختی در یک مجلس عروسی که در هتل ونک برپا شده بود با دختری بنام « شهلا » آشنا شد .در همین دیدار بود که تختی « شهلا » را پسندید ، از او خوشش آمد ،و تصمیم به ازدواج گرفت . همه چیز برق آسا و بسرعت انجام گرفت .خانواده شهلا بلافاصله موافقت خود را اعلام داشتند و دیگر نامزد تختی معلوم و مشخص شد .

دوران کوتاه و شیرین نامزدی تختی و شهلا ،خیلی زود سپری شد . مراسم عروسی شان ،بسیار ساده و صمیمانه برگذار گردید ، و عاقبت « جهان پهلوان » دست عروسش را گرفت و به خانه برد .

بدین ترتیب تختی تشک کشتی را بوسید و کنار گذاشت .او دیگر مرد خانواده شده بود .در شب عروسی تختی ، خبرنگار اطلاعات هفتگی که آنجا حضور داشت ، از او در باره اینکه آیا باز هم کشتی خواهد گرفت یا نه ،سئوال کرده بود .تختی جواب داده بود :

- نه ،دیگر با کشتی خداحافظی کرده ام . حالا موقع آن رسیده که با زندگی کشتی بگیرم !

تختی همیشه آرزو داشت صاحب یک پسر بشود . وبلاخره هم 9 ماه پس از ازدواج به آرزویش رسید .

در آخرین هفته مرداد ماه گذشته ، زمان وضع حمل « شهلا » فرا رسید و پسر تختی بدنیا آمد . پسر کوچولوی تپل و بامزه ای که بطرز عجیبی شبیه پدرش است .بین مردم شایع شده بود که تختی اسم پسرش را « سهراب » میگذارد .اما بر روی پسر تختی نام بابک نهاده شد .وقتی از تختی پرسیدند :

- چرا اسم پسرت را سهراب نگذاشتی ؟

با همان فروتنی و تواضع خاص خودش جواب داده بود :

- آخر من که رستم نیستم که اسم پسرم را سهراب بگذارم !

تختی که همواره مردی خانواده دوست بود ،بعد از ازدواج و پس از اینکه » بابک » بدنیا آمد ، علاقه اش نسبت به خانوادهاش خیلی خیلی زیادتر و شدیدتر شده بود .

تختی همیشه به اطرافیانش می گفت که دلش میخواهد پسر کوچولویش روزی جای خودش را بگیرد و قهرمان نام آوری از کار درآید .عشق به ورزش که در حقیقت با خون تختی عجین شده بود ،مسلما روزی پسرش را به قله قهرمانی میرساند ...

لیکن ، افسوس که تختی هرگز باین آرزویش نرسید .اکنون پسرش ،پسر کوچولوی قشنگش ،در دنیای کودکانه اش از فاجعه بزرگی که در زندگی اش رخ داده ،بی خبر است .

بابک کوچولو نمیداند که « بابا » مرده ...بابا دیگر نیست .

جنجالی بازدید : 12 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

بیوگرافی حمید عسگری


حمید عسگری خواننده محبوب و دوست داشتنی پاپ توانست در دنیای موسیقی غوغایی به پا کند . او با احساس و دلش زندگی می کند .
حمید عسگری متولد 20 مهرماه 1357 است در شیراز به دنیا امده و بزرگ شده اصفهان است و در حال حاضر به همراه دوستش میلاد ترابی (( که اهنگساز است )) در تهران زندگی می کند . دو خواهر و یک برادر دارد . تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد او کارشناس مدیریت صنعتی است . مجرد است و هنوز فرد مورد علاقه اش را پیدا نکرده است معتقد است ازدواج باعث به ارامش رسیدن انسان ها می شود .
اوایل که البوم او به بازار امد خیلی ها به اسم شادمهر عقیلی فروختند در صورتی که او کسی نبود جز حمید عسگری . رنگ و جنس صدای حمید و شادمهر تا حدی به هم شباهت دارد و این شباهت به نفع او تمام شد . او می گوید : هیچ کس در توانایی های شادمهر شکی ندارد البته شباهت صدای من و شادمهر چیز طبیعی در عالم موسیقی است چرا که صداها در عین تفاوت ها شباهت های زیادی به هم دارند .
صدای سیاوش شمس را هرگز فراموش نمی کند و صدای محمد علیزاده رو خیلی دوست داره . غذای مورد علاقه حمید عسگری قیمه های مادرش است . او اصلا اهل اشپزی کردن نیست . وقتی غمگین است می خواند . صمیمی ترین دوست حمید عسگری میلاد ترابی است . یک زمانی عاشق بوده است .

 

با ترانه هایی که خودش گفته ارتباط بیشتری برقرار کرده است چون ترانه ها را با توجه به شرایط روحی خودش گفته است . از میان ترانه ها " ترانه بازم دلم گرفته چند روزی که رفتی رو خیلی دوست دارد . در صدایش غم خاصی وجود دارد .

نقطه ضعف حمید عسگری این است که زود عصبانی می شود البته عصبانیت های او 5 دقیقه است بعد چنان ارام می شود که انگار نه انگار اتفاقی افتاده است . نقطه قوت حمید هم این است که بی هیچ چشمداشتی احساسش را نثار دیگران می کند انقدر که طرف بی نیاز از محبت می شود .

جنجالی بازدید : 6 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

 

 بیوگرافی بهنام تشکر

 

بهنام تشکر متولد بهمن ماه ۱۳۵۵ در بندر انزلی است ،لیسانس اقتصاد بازرگانی از دانشگاه فیروزکوه است ، متاهل است ، حرفه اصلی اش در تئاتر است ، از سال ۷۵ کار در تئاتر را آغاز کرده و چند سال در مازندران فعالیت کرده و پس از آن به تئاتر شهر تهران آمده و فعالیت خود را در آنجا ادامه داده است وی همچنین کار دوبله را به مدت ۲ سال در سال ۸۳ انجام داده و از سال ۸۷ نیز گویندگی در رادیو را آغاز کرده است.

آثار و فعالیتها

 

تئاتر
- بازی در نمایش “میرزافرفره” نوشته داوود فتحعلی بیگی به کارگردانی محمد جونیان – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۷۷
- بازی در نمایش “معرکه عشق” نوشته و کارگردانی محمد اکبری – ساری، فیروزکوه، بوشهر؛ ۱۳۷۸
- بازی در نمایش”بانوی قهرمان” نوشته علی ولی زاده به کارگردانی علی دنیوی – ساری، تالارسلمان هراتی، تهران، تالار چهارسو؛ ۱۳۷۷
- بازی در نمایش “سهمی پیش از مردار” نوشته و کارگردانی علی دنیوی ساروی – ساری، تالارسلمان هراتی؛ ۱۳۷۷
- بازی در نمایش “ماه زدگان” نوشته علی دنیوی ساروی به کارگردانی افشین رشیدی – ساری، تالار سلمان هراتی، سمنان، تالار آفتاب؛ ۱۳۷۹
- بازی و کارگردانی در نمایش “خرس” نوشته آنتوان چخوف – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۸۱
- کارگردانی نمایش “خواستگاری” نوشته آنتوان چخوف – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۸۱
- بازی در نمایش “فالگوش” به کارگردانی منیژه محامدی – تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۲
- بازی در نمایش “چند کاپریس برای ویلون” به کارگردانی محمودرضا رحیمی – تهران، تئاتر شهر، تالار خورشید؛ ۱۳۸۲
- بازی در نمایش “اسکوریال شاه” به کارگردانی “رامین سیار دشتی” (اجرای پایان نامه) – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایش “روزهای زرد” به کارگردانی ایوب آقاخانی – تهران، تئاتر شهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایش “مردی که گلی به دهان داشت” به کارگردانی مریم بلالی مقدم (اجرای پایان نامه) – تهران، دانشگاه سوره؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایش “رویای بسته شده به اسبی که از پا نمی‌افتد” به کارگردانی آروند دشت‌آرای – تهران، تئاتر شهر، کارگاه نمایش؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایش “ژولیوس سزار به روایت کابوس” به کارگردانی کیومرث مرادی؛ تهران، تئاتر شهر، تالار چهار سو؛ ۱۳۸۴، هند، دهلی نو و کلکته ۱۳۸۵
- بازی در نمایش “سه خواهر” به کارگردانی “محمودرضا رحیمی” – تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایش “مکبث” به کارگردانی آرش دادگر – تهران، تئاتر شهر، تالار نو؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایش “لبخند با شکوه آقای گیل” نوشته اکبر رادی به کارگردانی هادی مرزبان – تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۶
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “هذا حبیب‌الله” نوشته عباس نعلبندیان به کارگردانی محمد میرعلی‌اکبری؛ تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۱
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “اثر پرتوهای گاما بر روی گل‌های همیشه بهار” نوشته پل زیندل به کارگردانی سمیه تاجیک؛ تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۲
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “مونسرا” نوشته امانوئل روبلس به کارگردانی زاهدپور – تهران، خانه هنرمندان؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “سانتاکروز” به کارگردانی هما روستا – تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایشنامه خوانی “خرس” به کارگردانی جواد روشن – تئاتر شهر،کافه تریا، ۱۳۸۳
- بازی در نمایشنامه خوانی “دعوت” به کارگردانی زهرا صبری – تهران، ادره تئاتر؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایشنامه خوانی “کابوس” به کارگردانی طوفان مهردادیان – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “مگس‌ها” نوشته ژان پل سارتر به کارگردانی محمد پویا – تهران، خانه هنرمندان؛ ۱۳۸۴
- کارگردانی و بازی در نمایشنامه‌خوانی “دختر یانکی” نوشته نیل سایمون – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “عاقبت عشاق سینه چاک” نوشته نیل سایمون به کارگردانی فرید قبادی – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “خیره مانده به سقف” نوشته رولد دال به کارگردانی اشکان صادقی – تهران، اداره تئاتر؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “خون” نوشته لارس نورن به کارگردانی افسانه ماهیان – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “ماه‌زدگان” نوشته علی دنیوی ساروی به کارگردانی بهرام تشکر – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۵
- بازی در نمایشنامه‌خوانی “۳۱/۶/۷۷″ نوشته علیرضا نادری به کارگردانی محمودرضا رحیمی – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۵
- بازی در نمایش “رستگاری در شب دور” نوشته طلا معتضدی به کارگردانی نسیم ادبی – (جشنواره رضوی) تهران، تالار سایه؛ ۱۳۸۵
- بازی در نمایش “دنیای دیوانه دیوانه دیوانه” نوشته و کارگردانی بهزاد فراهانی – تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۵
- بازی در نمایش “ژولیوس سزار به روایت کابوس” نوشته شکسپیر، اقتباس نغمه ثمینی به کارگردانی کیومرث رادی – هندوستان، دهلی نو-کلکته؛ ۱۳۸۵
- بازی در نمایش “طناب می‌زنی عزیزم” (جشنواره بانوان)؛ نوشته فارس باقری به کارگردانی بهرام تشکر – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۶
- بازی در تله تئاتر “مهمانی درندگان” به کارگردانی رشید بهنام – شبکه۴؛ ۱۳۸۶

فیلم و مجموعه تلویزیونی
- بازی در مجموعه تلویزیونی “مروارید سرخ” به کارگردانی مسعود رسام – شبکه پنجم؛ ۱۳۸۴
- بازی در مجموعه تلویزیونی “عصای پیری” به کارگردانی شاپور قریب – شبکه سوم؛ ۱۳۸۴
- بازی در سریال “مختارنامه” به کارگردانی داود میرباقری – ۱۳۸۴
- بازی در سریال “مثل همیشه” به کارگردانی وحید حسینی – شبکه یک، ۱۳۸۴
- بازی در فیلم کوتاه “اتو استاپ” به کاگردانی ناصر صفاریان – ۱۳۸۲
- بازی در سریال “تا صبح” به کارگردانی مجید جوانمرد – ۱۳۸۵
- بازی در مجموعه تلویزیونی ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت-۱۳۹۰

گویندگی و دوبله
- ۲ سال گویندگی (دوبله) قرن بیست‌و یک‌ ۱۳۸۵-۱۳۸۳ به مدیریت نصرالله مدقالچی
- گویندگی در بیش از ۷۰ فیلم سینمایی ۱۵/۳/۱۳۸۴ تا تابستان ۱۳۸۶ ‌قرن بیست‌ویک مشغول گویندگی زیر نظر نصرالله مدقالچی
- گویندگی رادیو از سال ۱۳۸۷
- گویندگی در شبکه رادیویی تهران، استدیو صداری شهر
- گویندگی در شبکه جهانی صدای آشنا (برنامه های قند پارسی، رنگ خدا، ویژه برنامه دهه اول محرم)
- گویندگی در شبکه جوان (برنامه ویژه جشنواره تئاتر فجر، مثلث، بین خودمون باشه)

جوایز و افتخارات
داوری جشنواره تئاتر فجر، استان مازندزان؛ ۱۳۸۸
تقدیر در هفته تئاتر، استان مازندران؛ ۱۳۸۸
دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره تئاتر ماه، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۸۸
دریافت جایزه بازیگر اول، جشنواره نمایش نامه خوانی، نمایش “مسافرینی از شیکاگو”؛ ۱۳۸۷
دریافت جایزه بهترین بازیگر، جشنواره استانی مازندران، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۸۷
کاندید بازیگری جشنواره بانوان، نمایش “طناب می‌زنی عزیزم”؛ ۱۳۸۶
دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره نمایش نامه خوانی مولوی، نمایش “دختر یانکی”؛ ۱۳۸۴
دریافت جایزه کارگردانی دوم، جشنواره نمایش نامه خوانی، نمایش “دختر یانکی”؛ ۱۳۸۴
کاندید بازیگری جشنواره فجر، نمایش “مکبث”؛ ۱۳۸۴
دریافت جایزه بهترین بازیگر و کارگردان، جشنواره نمایشنامه‌خوانی مولوی دوره دوم؛ ۱۳۸۴
کاندید بازیگری جشن بازیگر، نمایش “چند کاپریس برای ویالون”؛ ۱۳۸۳
دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره استانی مازندران، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۷۹

مصاحبه با بهنام تشکر 

- خیلی از مخاطبان سریال «ساختمان پزشکان» و حتی عوامل سینما و تلویزیون، فکر میکنند بهنام تشکر بازیگر شخصیت نیما افشار در این مجموعه یک شبه ره صد ساله را پیموده و به نقش یک سریالی هرشبی دست پیدا کرده است. در حالی که اینگونه نیست. او پس از مدتها کار تئاتر، تجربه نمایشهای صحنهای مختلف، چند فیلم سینمایی («زیرآب» و …) تلهفیلم «حبیب»، سریال «مختارنامه» و تلهتئاتر («خدای کشتار»، «دیوانگان متفکر» و …. ) حالا در «ساختمان پزشکان» مزد سالها تلاش خود را گرفته است.اگر موافق باشی با فعالیتهای گذشتهات بیشتر آشنا شویم.
من متولد بندرانزلی هستم و از سال ۱۳۷۵ کار تئاتر میکنم. دو تا سه سال در مازندران کار کردم، از سال ۱۳۷۸ به تهران آمدم و مستقیم رفتم به تئاتر شهر و آنجا تئاتر حرفهای را به شکل جدی دنبال کردم.


با کدام گروهها در طول این سالها تجربه نمایش داشتی؟
اولین کارم با خانم منیژه محامدی و نمایش «فالگوش» بود. با آقای محمود رحیمخانی، آقای ایوب آقاخانی («روزهای زرد») و با آرش دادگر «مکبث» را کار کردم. «جولیوس سزار» را با کیومرث مرادی کار کردیم، «لبخند با شکوه آقای گیل» تا اینکه رسیدیم به «خدای کشتار» و «مهر هفتم»…

در این مدت به هیچ وجه تجربه کار تصویری نداشتی؟
چرا، با آقای بهزاد فراهانی سریال «حماسه آرد» را کار کردیم که قرار بود در ۱۰ قسمت ایام دهه فجر روی آنتن برود، اما نیمه تمام ماند و به نتیجه نرسید. بعد از آن در سریال مختارنامه نقش کوتاهی را ایفا کردم؛ نقش یک مترسک گردان. در سریال «گمشده» راما قویدل یک اپیزود بازی کردم. در تلهفیلم «حبیب» با حمید فرخنژاد همبازی بودم.

بعد از آن چند تلهتئاتر کار کردم، از جمله همان نمایش خدای کشتار که تلویزیونی هم شد و تلهتئاتر «دیوانگان متفکر» که عیدنوروز امسال پخش شد. با خانم سپیده فارسی یک فیلم سینمایی کار کردم که متأسفانه اجازه اکران ندارد و یک فیلم سینمایی تاریخی هم با یک کارگردان درجه یک سینمای مملکتمان کار کردم، اما چون خاطره خوشی از آن کار و عوامل تولیدش (بجز کارگردان محترم این فیلم که من بسیار از او یاد گرفتم) ندارم دوست ندارم به آن اشاره کنم. حتی گفتهام نامم را هم از تیتراژ آن کار حذف کنند.

قبل از پرداختن به سریال «ساختمان پزشکان» گویا خیلی زود به صحنه تئاتر برگشتی و این روزها مشغول تمرین تئاتر هستی؟
بله، حدود یکسال و نیم الی دو سال از آخرین اجرای من میگذرد و این روزها درگیر نمایش برادرم، بهرام تشکر هستم به نام «ماه زدگان» نوشته علی دنیوی ساروی. این کار دو سال پیش در جشنواره ماه به عنوان نمایش اول انتخاب شد، جایزه کارگردانی اول را گرفت، من جایزه بازیگری را گرفتم و در رشته طراحی صحنه هم برنده جایزه شد. به همین دلیل ما از اجرای عموم این کار عقبنشینی کردیم تا اجرای این کار به تئاتر شهر برسد. پس از یک سال و نیم که گروههای حرفهایتر اجرا کردند، بالاخره نوبت به ما رسید تا بهرام هم اگر چه استاد دانشگاه است، اما اولین اثرش را در تالار سایه از هفته آینده روی صحنه ببرد.

فکر میکنم به خاطر بازی در نمایش «خدای کشتار» برای بازی در سریال «ساختمان پزشکان» انتخاب شدی؟
بله، پیمان قاسمخانی و سروش صحت یکی دو بار سر تمرین و اجرای آن نمایش آمدند. من سر همان فیلم سینمایی بودم که هفت یا هشت ماه در شهرستان طول کشید. سروش تماس گرفت و گفت جایی قول نده! پس از یک قرار گفتوگو، بلافاصله به یک تعامل بسیار خوب رسیدیم و قرار این همکاری را گذاشتیم.

فکر میکنم برای ورود به تلویزیون پس از سالها کار تئاتر، آن هم یک طنز هرشبی، خیلی با خودت کلنجار رفتی؟ اگر چه اتفاق خوبی برای کارنامه حرفهای تو با این سریال امروز رقم خورده است.
دقیقاً همین طور است که میگویی! خیلی فکر کردم، اما از آنجا که همه ما با نوشتههای پیمان قاسمخانی آشنا هستیم و سروش صحت و کارش را میشناسیم، ضمن اینکه باید بگویم من ۱۱۵ روز با سروش سر یک فیلم سینمایی بودم و نجابت و رفتار حرفهای این آدم را از نزدیک دیدم. او به هیچ وجه اهل کارگردان بازی نیست. این مسائل خیلی تأثیر داشت که من این پروژه را بپذیرم و درخدمت این گروه باشم.

اینکه در اولین حضور تلویزیونی جدیات با یک گروه طنز (که پیش از این سابقه همکاری داشتهاند) همکار شدی استرس نداشتی؟
چرا خیلی زیاد استرس داشتم. جالب است که پس از همین کار که با استرس قبول کردم، خیلیها سئوال میکنند آیا تصمیم داری بازی در آثار طنز را ادامه بدهی! گویا همه دوست دارند تو را پس از یک کار تنها در یک قالب ببینند!

شاید علت این است که بازیهای متفاوت تو را روی صحنه نمایش ندیدند؟
شاید! تو میدانی که بیشتر نمایشهایی که بازی کردم، جدی بودند! من در نمایش جولیوس سزار، خود جولیوس سزار را بازی کردم یا در نمایشی نقش یک کشیش را بازی میکردم و اصلاً شوخی نداشتم!! شاید یکی – دو کار طنز داشتم که یکی از آنها دیده شد و کار من به اینجا کشید. از این به بعد نمیدانم چه اتفاقی میافتد، چون اصلاً قیافه من قیافه طنزی نیست! خودم هم آدم طنازی نیستم!

اتفاقاً فیزیک صورت و اندام تو بسیار به کار آثار کمدی موقعیت میآید. البته اگر درست مورد استفاده قرار گیرد.
بله، در سریال «ساختمان پزشکان» هم قرار نبود چیزی جز این باشد، البته قرار بود طنز باشد، اما نه در تمام لحظات؛ اگر چه تعاریف طنز بخصوص طنز موقعیت در طول این سالها سلیقهای بود و هرکس نظری داشته، ولی ما برعکس برخی کارهای طنز که به هر قیمتی تماشاگرانشان را قلقلک میدهند و میخندانند اصلاً تصمیم نداشتیم این اتفاق بیفتد. من در خیلی از صحنهها کاری نکردم که تماشاگر بخندد، در واقع در بیشتر لحظات این کار درگیر موقعیت بودم و به هیچ وجه درگیر خودم نبودم.

تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    چه قدر مطالب سایت بدرتون خورد؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 39
  • بازدید سال : 229
  • بازدید کلی : 1,698